چرا در اسلام ازدواج موقّت و تعدّد زوجات تجویز شده است؟ آیا این احکام تبعیض و خلاف حقوق زن نیست؟
همان طور که مىدانید، ازدواج شرعى در اسلام دو صورت دارد:
الف. ازدواج دائم و مادام العمر: یعنى زن و مرد تصمیم گرفته باشند تا زمانى که در قید حیاتند، زندگى مشترک داشته باشند که البتّه اصل در ازداوج هم دوام است.
ب. ازدواج موقّت و محدود به زمانى خاص: مصالح ازدواج موقّت بسیار است که به برخى از آن ه مىتوان پى برد؛ از جمله:
1. زن در ایام قاعدگى که در هر ماه، چندین روز را در بر مىگیرد، به کلّى فاقد آمادگى براى مقاربت است؛ حال آن که مرد دائم این آمادگى را دارد.
2. زن در دوران باردارى و حتّى اغلب در دوران شیردهى نمىتواند آبستن شود؛ در صورتى که مرد، چه بسا خواهان فرزند دیگرى باشد؛ افزون بر این که زن در این مدّت میل جنسى چندانى هم ندارد.
3. زن یا مرد ممکن است براى تحصیل علم، تجارت یا هر مقصود دیگرى، مدتّى در شهر یا کشورى غیر از محلّ اقامت دائم خود مجبور به زندگى باشد. در این حال، شوهرى که زنش به مسافرت رفته است یا مردى که خود در شهر یا کشور بیگانه زندگى مىکند، نیاز به همسر دارد.
4. در ازدواج دائم، هزینه زندگى زن به عهده شوهر است و ممکن است مردى توان مالى براى پرداخت مخارج همسر را نداشته باشد.
5. ممکن است قوّتِ غریزه جنسى در مردى چنان باشد که با یک زن ارضا نشود؛ پس ازدواج موقّت، مصالح فراوانى دارد و هرگاه مرد یا زنى به هر دلیلى نتواند ازدواج دائم کند و فشار غریزه جنسى او نیز به حدّى باشد که عدم ارضاى آن سبب ناهنجارى هاى جسمى یا روحى یا معصیت شود، ازدواج منقطع، یگانه راه چاره است.
6. در برهه اى از زمان، مصالح اجتماعى یا فردىِ جامعه یا شخص ایجاب کند که تکثیر نفوس، آهنگ سریع ترى بگیرد در این صورت، اگر هر مردى به یک همسر بسنده کند، غرض پیشین حاصل نخواهد شد.
7. امکان دارد در بعضى مقاطع تاریخى، تعداد دختران و زنانِ آماده ازدواج جامعه بیش از تعداد مردان باشد. در چنین مواردى، منع تعدّد زوج ها نتیجه اى جز رواج فحشا و دیگر مفاسد اجتماعى مترتّب بر آن نخواهد داشت و در حقیقت، حقّ ازدواج برخى از زنان پایمال خواهد شد. با این حال، در اسلام هیچ گاه به مردى تکلیف نمىکنند که بیش از یک زن بگیرد و در عمل نیز از ظهور اسلام تا کنون، در همه جوامع، اکثریّت قریب به اتّفاق مردان (چه مسلمان و چه غیر مسلمان) تک همسر بوده اند و هستند؛ ولى به هرحال، واقع بینى، انصاف و تفاوت هاى زن و مرد اقتض مىکند که براى اوضاع و احوال خاص نیز چاره اى اندیشیده شود. در ضمن روشن شد که در این احکام، مسأله تبعیض جنسى و نفى حقوق زنان در میان است.
با توجّه به مصالح ذکر شده (غیر از بند 4) و بعضى دیگر از فواید، ازدواج دائم به یک بار محدود نشده است؛ بلکه به مرد اجازه داده شده است که با قیود و شرایط خاصّى از جمله رعایت عدالت، در یک زمان تا چهار زنِ دائم هم داشته باشد.
یادآورى این نکته بى فایده نیست که ما مدّعى نیستیم تمام حکمت هاى ازدواج موقّت و تعدّد زوجات (یا دیگر احکام الهى) همین مواردى است که مىفهمیم. چه بسا ده ها حکمت دیگر در این حکم باشد که ما از آن ها آگاهى نداریم.
ر.ک: آیت الله مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 209.
کلمات کلیدی: